جدول جو
جدول جو

معنی دل ماندن - جستجوی لغت در جدول جو

دل ماندن
(تَ ءَهَْ هَُ تَ)
ملول شدن. آزرده شدن:
مشو راهی که خر در گل بماند
ز کارت بیدلان را دل بماند.
نظامی.
شنیدم که باری سگم خوانده بود
که از من بنوعی دلش مانده بود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
دل ماندن
آزرده شدن، ملول شدن
تصویری از دل ماندن
تصویر دل ماندن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پس ماندن
تصویر پس ماندن
عقب ماندن، عقب افتادن، دنبال ماندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیر ماندن
تصویر دیر ماندن
بسیار عمر کردن، پیر شدن
فرهنگ فارسی عمید
(دِ دَ / دِ)
ملول. اندوهگین. غمگین، خسته. بیمار. (ناظم الاطباء) ، دل چرکین. بی رغبت: چون دست ناشسته در خوان نهاد، همه یهودیان و معتزله و زنادقه بدین سبب دل مانده شدند. (ترجمه دیاتسارون ص 110)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دژ ماندن
تصویر دژ ماندن
خشمگین شدن آشفته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در ماندن
تصویر در ماندن
بیچاره شدن عاجز گشتن فرو ماندن مضطر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل مانده
تصویر دل مانده
غمگین اندوهناک، ملول، آزرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در مانده
تصویر در مانده
بیچاره عاجز. فرومانده، جمع درماندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل ماندگی
تصویر دل ماندگی
غمگینی اندوهناکی، ملالت، آزردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیرماندن
تصویر دیرماندن
توقف بسیار کردن، درنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دورماندن
تصویر دورماندن
جدا شدن، مفارقت یافتن، جدا افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس ماندن
تصویر پس ماندن
عقب افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
فضفاضة مثل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
Limply
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
mollement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
вяло
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
축 처진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
لچک کے ساتھ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
শিথিলভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
อย่างอ่อนแอ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
kwa kulegea
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
gevşek bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
だらっと
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
ברפיון
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
ढीलेपन से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
dengan lemas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
schlaff
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
slap
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
flojamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
mollemente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
frouxamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
无力地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
мляво
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شل مانند
تصویر شل مانند
wiotko
دیکشنری فارسی به لهستانی