- دل ماندن (تَ ءَهَْ هَُ تَ)
ملول شدن. آزرده شدن:
مشو راهی که خر در گل بماند
ز کارت بیدلان را دل بماند.
نظامی.
شنیدم که باری سگم خوانده بود
که از من بنوعی دلش مانده بود.
سعدی
مشو راهی که خر در گل بماند
ز کارت بیدلان را دل بماند.
نظامی.
شنیدم که باری سگم خوانده بود
که از من بنوعی دلش مانده بود.
سعدی
